تاریخچه سواد رسانه ای چیست؟
سواد رسانه به عنوان یک رشته آموزشی در چهل سال اخیر در دنیا ایجاد شده است. اهمیت واژه سواد در سالهای اخیر بسیار افزایش یافته. کانادا اولین کشوری بود که در نظام آموزشی خود رشته سواد رسانه را به صورت رسمی از نظام آموزش و پرورش خود پذیرفت.
هم اکنون در بسیاری از کشور ها مانند استرالیا، آمریکا، ژاپن و… نیز سواد رسانه به عنوان رشتهای مجزا و پر مخاطب تدریس میشود. کشورهایی مانند اتریش، سوئد، ایتالیا، یونان، سوئیس و دانمارک نیز در حال توسعه نظام آموزشی خود در این رشته کاربردی می باشند.
سواد رسانه ای چیست؟
افراد، با سواد رسانه ای قادر به کشف پیامهای پیچیدهی موجود در محتوای تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مجلات، کتابها، بیلبوردهای تبلیغاتی، اینترنت و سایر رسانههای مستقل خواهند شد. آنها همچنین میتوانند رسانههای خود را ایجاد کرده و در شکلگیری فرهنگ رسانهای مشارکت فعالانه داشته باشند، این امر سبب میشود مردم از حالت مصرفی خارج شده، از رسانهها به صورت هوشمندانهای بهرهمند شوند.
مفاهیم سواد رسانه ای
مفاهیم سواد رسانه ای به سه سطح عمومی، متوسط و پیشرفته تقسیم میشوند.
- مفاهیم عمومی به اینکه چگونه رسانهها ما را تحت تاثیر قرار میدهند تمرکز میکند.
- مفاهیم متوسط به چگونگی ایجاد معنا از مفاهیم رسانهای میپردازد.
- مفاهیم پیشرفته تعامل رسانهها و جامعه و نقش سواد رسانه ای در ایجاد تغییرات را بررسی میکند.
مفاهیم عمومی
فرهنگ و جامعهی ما حتی درک ما از واقعیت از طریق اطلاعات و تصاویری که از طریق رسانهها دریافت میکنیم شکل میگیرد. چند نسل پیش خانواده و دوستان قصهگویان فرهنگی ما بودند اما امروز تلویزیون، فیلمها، موسیقی، بازیها و اینترنت قویترین قصهگویان هستند. پیامهای رسانهای افکار، نگرشها و اقدامات ما را تحت تاثیر قرار میدهند. ما دوست نداریم به این موضوع اعتراف کنیم اما همهی ما تحت تاثیر تبلیغات، اخبار، موسیقی و سایر اشکال رسانهای قرار میگیریم، به همین دلیل رسانهها یک نیروی فرهنگی قدرتمند در جامعه هستند.
رسانهها یک دنیای فانتزی میسازند. درحالی که این دنیای سرگرمکننده و لذتبخش ممکن است الهام بخش کارهای غیرعاقلانه، ضداجتماعی و یا حتی خطرناک باشد. به عنوان مثال تبلیغات دنیایی تخیلی میسازند که در آن همهی مشکلات با خرید یک محصول حل شده است. سواد رسانه ای کمک خواهد کرد تا مردم دنیای فانتزی و خیالی سازنده را بشناسند و آن را با واقعیت ادغام کنند.
سازندگان رسانه برای انتقال پیامهای خاص تلاش میکنند، مردم این پیامها را دریافت و براساس اعتقادات، ارزشها و تجارب خود به صورتی متفاوت تعبیر میکنند. این بدین معنی است که مردم میتوانند از یک رسانه تعابیر متفاوتی ایجاد کنند و همهی این معانی و تفاسیر معتبر و قابل احترام هستند.
مفاهیم میانی
پردازش مغز انسان از تصاویر و کلمات متفاوت است. تصاویر در قسمتی از مغز که احساسات و غرایز قوی هستند؛ اما نوشتهها و زبان محاوره در بخشی از مغز به نام نئوکورتکس که علتها در آن پنهان شده است پردازش میشوند. به همین دلیل است که آگهیهای بازرگانی قویتر از تبلیغات چاپی هستند.
رسانههای مبتنی بر زمان متفاوت از رسانههای بدون حرکت هستند. تاثیرگذاری عظیم فیلمها، بازیها، موسیقی و غیره در بخش ناخودآگاه مغز صورت میگیرد و احساسات تحلیلی و مغز را دور میزنند؛ اما هنگام خواندن متن یک روزنامه یا مجله فرصت متوقف کردن و یکپارچهسازی اطلاعات عقلانی وجود دارد. رسانهها زمانی که قلب و ذهن ما را درگیر میکنند و احساسات ما را هدف می گیرند، قویترین تاثیر را دارند.
پیامهای رسانهای را با استفاده از تکنیکهای مختلف(مانند زاویهی دوربین، جلوههای ویژه، ترفندهای نورپردازی، موسیقی و غیره) میتوان دستکاری کرد و تاثیر عاطفی آن را افزایش داد. اثرات رسانهها بسیار پیچیده هستند. پیامهای رسانهای به طور مستقیم روی افراد تاثیر میگذارند، اما آنها به طور غیرمستقیم روی خانواده، دوستان و جامعهی ما نیز تاثیر میگذارند. بنابراین برخی اثرات رسانهها غیرمستقیم هستند، ما باید بتوانیم اثرات مستقیم و غیرمستقیم و اثرات واقعی آنها را درک کنی
مفاهیم پیچیده
سیستمهای رسانهای ما نشاندهندهی پویایی قدرت در جامعه ما هستند. مردم پولدار، نفوذپذیر و قدرتمند به راحتی میتوانند محتوای عظیم و پیامهای رسانهای بسیاری را ایجاد و توزیع کنند، بیشتر رسانهها با منافع تجاری کنترل میشوند. ما اغلب در انتخاب چیزهایی که ببینیم، بشنویم و یا بخوانیم در مقایسه با سازندگان رسانهها نقش زیادی نداریم، بنابراین همواره باید مراقب باشیم و با دید هوشمندانه به مسائل نگاه کنیم. آیا آنها واقعا نگران شما هستند؟ آیا آنها در ایجاد فرهنگ مناسب برای جامعه تلاش میکنند، یا صرفا به دنبال منافع شخصی خود هستند؟
زمانی که قدرت در اختیار چند رسانهی بزرگ باشد، آنها روند تولید محتوا را کنترل میکنند و به دیدگاههایی که به نفع خودشان باشد امتیاز ویژهای خواهند داد و دیدگاههای مخالف را به حاشیه میرانند و یا حتی سانسور میکنند. ما میتوانیم سیستمهای رسانهای مان را تغییر بدهیم و نشان دهیم که افزایش ارزشهای انسانی مهمتر از ارزشهای تجاری است.
مهارتهای اولیه برای سواد رسانه ای
برای به دست آوردن سواد رسانه ای نیاز به مهارت های مهمی است که در ادامه سه حالت مهم آن را توضیح می دهیم.
- مرحله اول
افزایش آگاهی خود نسبت به رژیم رسانه ای، در این مرحله باید برنامه ریزی داشته باشیم و زمان خاصی را به هر کاری اختصاص دهیم، در واقع برای خود و خانواده خود زمانی مناسب و دلخواه برای تلوزیون، بازی های اینترنتی و رسانه ها انتخاب کنیم.
- مرحله دوم
به آموزش انواع مهارتهای تفکر انتقادی و چند بعدی بپردازیم، در واقع باید بدانیم که چگونه تجزیه و تحلیل فعالانه داشته باشیم.
- مرحله سوم
در بخش سوم باید بسیار عمیق تر فکر کنیم. یکی از کار های بسیار مهم در سواد رسانه، قدرت تحلیل و تجزیه اطلاعاتی است که در مفهوم یک پیام، پنهان شده است.
سواد رسانه ای میتواند به افراد جامعه کمک کند تا:
۱. چگونگی ایجاد پیامهای رسانهای را درک کنند.
۲. آنچه که رسانهها میخواهند ما را به باور آن برسانند را تشخیص بدهند.
۳. تعصبات، اطلاعات غلط و دروغهای رسانهای را تشخیص بدهند.
۴. قسمتی از داستان که کتمان میشود را کشف کنند.
۵. پیامهای رسانهای را براساس تجربیات خود، باورها و ارزشهایشان ارزیابی کنند.
۶. پیامهای رسانهای خود را طراحی، ایجاد و توزیع کنند.
در جامعه آموزش سواد رسانه ای به رشد تفکر انتقادی و مشارکت فعال در فرهنگ رسانهای کمک میکند. هدف آن، دادن آزادی بیشتر به افراد به وسیلهی قدرت دادن به آنها برای دسترسی، تجزیه و تحلیل، ارزیابی و ایجاد رسانه است. همچنین محققان به این نتیجه دست یافتهاند که آموزش سواد رسانه ای یک ابزار برای مقابله با الکل، تنباکو و سایر مواد مخدر، همچنین اختلالات تغذیهای، قلدری، خشونت، نژاد پرستی و تبعیض است. به طور کلی سواد رسانه ای یکی از مهارت های مهم زندگی کردن است.
در زندگی عمومی سواد رسانه ای به درک چگونگی ایجاد فرهنگ توسط رسانهها و انحصار رسانهای کمک میکند.
تاثیر سواد رسانه ای
سواد رسانه ای مانند نوعی تغذیه است. کسی که مهارت خوبی در تحلیل رسانه کسب کرده، میتواند نوع تغذیه دریافتی و رژیم خود را انتخاب کند. در واقع همه اطلاعات و اخباری که امروزه از طریق موبایل، تلویزیون و شبکههای جهانی به فکر و ذهن مردم تزریق میشود، ترکیبی از انواع تغذیههایی است که برای همه مناسب نیست.
تنها سواد رسانه ای میتواند به فرد در تشخیص درست نوع تغذیه کمک کند. در غیر این صورت فرد دچار مسمومیتهای ذهنی و فکری میشود و قدرت تشخیص درست و نادرست را از دست میدهد.
افرادی که سواد رسانه ای پایینی دارند دچار انتخابهای نادرست و هیجانات تلقینی رسانه میشوند. این گونه افراد کنترل تصمیمات و هیجانات خود را به رسانه واگذار میکنند و این موضوع تبعات خطرناکی برای جامعه و به صورت کلان کشور دارد.
تحلیل سواد رسانه ای در جامعه
افزایش قدرت تحلیل ما باعث میشود بتوانیم اخبار واقعی و فیک را تشخیص دهیم و نه تنها از انتشار آنها جلوگیری کنیم، بلکه در تشخیص درست و به موقع انواع رسانه هم تاثیر زیادی داشته باشیم. خانوادهای که دارای سواد رسانه بالایی است میتواند خانوادهی خود را از مضرات و مشکلات رسانههای مخرب مصون سازد و قدرت تحلیل درست را به اعضای خانواده منتقل کند.
آموزش سواد رسانه، باید ابتدا از خانواده شروع شود و به مرور در سطوح مختلف جامعه رواج یابد. در این راه مسولیت افراد صاحب نظر، اساتید، پژوهشگران و اندیشمندان در حوزهی رسانه به شدت اهمیت دارد. این افراد به کمک استراتژیت های اجتماعی میتوانند در اعتلای سطح فرهنگ و سواد رسانه در جامعه بهترین نقش را ایفا کنند. اگر دانش و سواد رسانه در جامعه تزریق نشود، با توجه به سرعت انتقال اطلاعات در جهان افسار ذهن مردم از دست متفکران جامعه خارج شده و به دست افراد سودجو و دون پایه میافتد.
این افراد میتوانند به راحتی با کمترین هزینه، هذیان های غیر واقعی و بی ارزش را به متن جامعه وارد کنند و صدمات جبران ناپذیری به باورهای مردم و در سطح کلان به کشور ها وارد کنند.
سخن پایانی
به طور خلاصه، بدون این توانایی اساسی افراد ارزش انسانی و یا شهروندی در یک جامعهی دموکراتیک را ندارند. افراد جامعه باید بر سواد رسانه ای درست به اندازهی سواد خواندن، سواد ریاضی و سواد فناوری تسلط داشته باشند تا بدانند چگونه از وقت خود برای استفاده از رسانه های مختلف بهرهمند شوند.